نوسنده: محمدابراهیم طاهریان/سفیر پیشین ایران در افغانستان:
چه در داخل حاکمیت و چه خارج از حاکمیت افغانستان این نگاه وجود دارد که ایجاد پایگاههای امریکایی یکی از عناصر پایدار توسعه بیش از پیش ناامنیها در داخل افغانستان و بیرون از این کشور است.
از سال 2001 میلادی تا امروز، دولت افغانستان با امریکاییها همکاریهای امنیتی گوناگونی داشته و پیمان استراتژیک کابل واشنگتن از سوی دولت افغانستان و امریکا در همین راستا به امضا و تصویب رسید. اما موضوع روابط نظامی و امنیتی افغانستان و امریکا از توافق نامه همکاریهای درازمدت خارج و قرار شد تا در یک توافقنامه دیگر موسوم به توافقنامه امنیتی و دفاعی بین دو کشور به امضا برسد. در واقع پیمان امنیتی دو کشور و سرانجام پایگاههای امریکای در افغانستان با چالشها و ابهامهایی فراوانی روبرو است و اکنون نیز حساسیت بر سر نتیجه پیمان امنیتی و پایگاههای امریکایی در کشور بیشتر شده است.
در ماههای گذشته کابل اعلام کرد امریکاییها می خواهند نه پایگاه نظامی را در جلال آباد، بگرام، مزارشریف، کابل گردیز، قندهار، هلمند و در شیندند به دست آورند و اخیرا نیز بالاترین مقام نظامی امریکا سفری به افغانستان داشت و در خبرها و گزارشها منعکس شد. یکی از مهمترین موضوعات مذاکرات این گونه سفرها ماندن نیروهای امریکایی در افغانستان است. امریکاییها تاکید میکنند که اگر قرار است در افغانستان باقی بمانند شرط لازم آن مصونیت قضایی نظامیان امریکای در افغانستان است.
قبل از 2013 و در میانه سال 2012 خیلی از کارشنانسان داخلی و خارجی براین باور بودند که پیمانی که معروف به پیمان استراتژیک بین امریکا و افغانستان است بستری برای ایجاد پایگاههایهای تازه نظامی امریکا در افغانستان است. در آن زمان ایجاد پایگاههایی در افغانستان با چالشهایی روبرو بود و کارشناسان دلیل آن را پیچیدگی و حساسیت در مورد پیمان امنیتی با کابل و امریکا بویژه در مورد مصونیت قضایی سربازان امریکایی در افغانستان و حساسیت افکار عمومی در این مورد میدانستند.
پیمان امنیتی دو کشور افغانستان و امریکا باید مطابق با قانون اساسی دو کشور باشد. در این حال شرط واشنگتن برای ماندن سربازانش در افغانستان مصونیت قضایی آنان است و قرار است پیمان امنیتی کابل و واشنگتن به سربازان خارجی که بعد از سال 2014 در افغانستان باقی میمانند مصونیت قضایی از قوانین محلی افغانستان اعطا کند.
در این بین در حقیقت راه حلهایی از سوی کابل و امریکا برای حل آن مد نظر قرارگرفت و زمان خریده شد. چنانچه این موضوع را از پیمان استراتژیک با کابل تفکیک کردند. در آن دوران دولت کابل پیمانهای استراتژیک بسیاری با کشورهای گوناگون و غربی و... بست که به نوعی موجب تعهدات آنها شد. یکی از مهمترین این پیمانها با واشنگتن بود. در واقع بخش مهمی از پیمان استراتژیک با امریکا بحث در مورد ایجاد پایگاه نیروهای امریکای در افغانستان بود که به آینده ارجاع داده شد.
اما اکنون امریکاییها به دنبال این امر هستند که با کمترین هزینه و پرداخت ما به از پایگاههایی را در افغانستان ایجاد کنند. بر اساس این برنامه آنان فکر میکردند که یکی از اهرمهایی آنها یا به عبارتی استراتژی مدیریت بحران میتواند کارساز بوده و آنان میتوانند به نوعی اسلام آباد و کابل را دور زند و گفتگویی مستقیم با جریان افراط داشته باشند. در این رویکرد آنها گفتگوهایی و همراه با شناسایی دوفکتو و به رسمیت شناختن جریان افراط را مد نظر قرار دادند.
یعنی آنها جریانی را که برای مبارزه با آن به افغانستان آمدند را به رسمیت شناخند و مذاکراتی را شروع کردند. در این بین هر چند احساس میشد که استراتژی امریکا بر روی کاغذ جدا از صحنهی عمل با مشکلی مواجه نباشد، اما در صحنهی عمل این رویکرد با مشکل مواجه شده و حتی بحث مذاکره با جریان افراط هم در صحنهی عمل با مشکلاتی مواجه گردیده است. در واقع امریکا در شرایط کنونی در جایگاهی خوبی قرار ندارد و عملا جریان افراط دست برتر را در مذاکرات دارد و امتیازاتی را هم گرفته است.
در موضوع ایجاد پایگاهها در افغانستان هم همین گونه است. یعنی تاکنون افکار عمومی در افغانستان در مقابل ایجاد این پایگاهها مقاومت کرده است. کشورهای منطقه هم با این وضع مخالفت دارند. وقتی که همه این امور را در کنار هم قرار میدهیم ایجاد پایگاهها با مشکل بیشتر روبرو شده است. بویژه اینکه امسال نیز سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان است. یعنی عملا نیز پروژه برگزاری انتخابات دور سوم ریاست جمهوری افغانستان کلید خورده است و چند ماه پیش نیز مرحله اول توزیع کارتهای رای دهی آغاز شده و مرحله دوم نیز آغاز شده است.
یعنی روند مبارزه سیاسی در آستانه انتخابات شروع شده و در ماههای آینده تا انتخابات بسیار سخت خواهد بود که کسانی که در حاکمیت حاضر هستند از ایجاد پایگاههای امریکایی حمایت کنند. چه بسا کسانی که خود دارای شانش برای آینده ریاست جمهوری هستند دست به چنین رویکردی نزنند. بنابراین تاکنون استراتژی امریکا در عرصه عمل با چالش بیشتر روبرو شده است.
امریکاییها در هر جایی که نیرو مستقر دارند نیروهای شان باید مصونیت قضایی داشته باشد و این امر یک رویه است. یعنی اگر نیرویی در افغانستان وجود داشته باشد باید مصونیت قضایی وجود داشته باشد. در این حال با در نظر داشت اینکه گذشته چراغ راه آینده است به نظر میرسد جواب افکار عمومی در افغانستان منفی است و افکار عمومی کشور نظر مثبتی در مورد ایجاد پایگاههای نظامی امریکا در افغانستان نداشته و آن را نمی پذیرند.
در بعد دیگری سوال اینجاست که آیا افکار عمومی کشوری که بیش از سه دهه است در مقابل هرگونه تجاوز خارجی مقاومت کرده است و ملتی که کارنامه والایی در مقابل تجاوز خارجی چه در دوران شوروری سابق و چه در دوران قبل از آن و جریان افراط داشته رضایتی به ایجاد پایگاههای امریکایی میدهد؟ در مقابل باید گفت امریکاییها در هر جایی که نیرو مستقر دارند نیروهای شان باید مصونیت قضایی داشته باشد و این امر یک رویه است.
یعنی اگر نیرویی در افغانستان وجود داشته باشد باید مصونیت قضایی وجود داشته باشد. در این حال با در نظر داشت اینکه گذشته چراغ راه آینده است به نظر میرسد جواب افکار عمومی در افغانستان منفی است و افکار عمومی این کشور نظر مثبتی در مورد ایجاد پایگاههای نظامی امریکا در افغانستان نداشته و آن را نمی پذیرند. همچنین افکار عمومی ممکن است به حاکمیت اجازه ندهد که دست به چنین رویکردی زند و قاعدتا این امر منتفی میگردد. یعنی هم در افکار عمومی و هم در سطح حاکمیت خواست امریکا در ایجاد پایگاه با چالشهای بیشتر روبرو شده است.
رویکرد کابل و اپوزسیون افغانستان در آینده پایگاههای نظامی در کشور
در مورد رویکرد دولت کابل باید توجه داشت که آنچه در نفس و کلام و تبلیغات علنی دولت افغانستان مشاهده میشود کسانی که از طرف دستگاه حاکمیت در کابل سخن میگویند براین نظرند که جامعه بین الملل باید به تعهدات خود عمل کند و تقویت ارتش، نیروهای امنیتی و کمکهای اقتصادی را مد نظر قرار دهد. این رویکرد حرف درستی است. یعنی جدا از موفقیت به تعهدات چند کشور همانند ایران جامعه بین المللی هنوز به تعهدات خود نسبت به افغانستان عمل نکرده است.
در این حال هر چند باید از واژه برنامه ریزی برای انتخابات آینده افغانستان پرهیز کرد، اما حاکمیت کنونی توقع دارد اگر بخواهد تلاشی در مورد پیمان امنیتی با امریکا انجام دهد بر این نظر است که امتیازها و حمایتهایی بیشتری نیز از حاکمیت صورت گیرد. در این راستا ممکن است یکی از موضوعات مهم چانه زنی بین کابل و واشنگتن در آینده انتخابات در افغانستان آینده پایگاهها در افغانستان باشد.
در حقیقت کسانی که امروزه در حاکمیت کابل حضور دارند تضمینهای سیاسی و اقتصادی در قبال نرمش در مقابل امریکا برای آینده خود میخواهند. در بعد دیگری جدا از اپوزسیون برانداز یا جریان افراز و طالبان که مخالف ایجاد پایگاهها هستند و از مواضع علنی آنها برمی آید به نظر میرسد اپوزسیون در چارچوب نظام قانونی افغانستان( چه در پارلمان و احزاب سیاسی) تاکنون قضاوت مشخصی در مورد آینده پایگاهها در افغانستان نداشته اند. بویژه اینکه با توجه به رویکرد افکار عمومی افغانستان نسبت به پایگاههای نظامیان خارجی موضوع پایگاهها و مصونیت نیروهای امریکای به هم مربوط شده است و قابل تفکیک نیست. لذا آنها هم نگاه مثبتی در این امر ندارند.
امریکاییها به دنبال این امر هستند که با کمترین هزینه و پرداخت ما به از پایگاههایی را در افغانستان ایجاد کنند. بر اساس این برنامه آنان فکر میکردند که یکی از اهرمهایی آنها یا به عبارتی استراتژی مدیریت بحران میتواند کارساز بوده و آنان میتوانند به نوعی اسلام آباد و کابل را دور زند و گفتگویی مستقیم با جریان افراط داشته باشند. در این رویکرد آنها گفتگوهایی و همراه با شناسایی دوفکتو و به رسمیت شناختن جریان افراط را مد نظر قرار دلدند.
آینده پایگاههای امریکایی امریکا
پیمان امنیتی دو کشور افغانستان و امریکا باید مطابق با قانون اساسی دو کشور باشد. در این حال شرط واشنگتن برای ماندن سربازانش در افغانستان مصونیت قضایی آنان است و قرار است پیمان امنیتی کابل و واشنگتن به سربازان خارجی که بعد از سال 2014 در افغانستان باقی میمانند مصونیت قضایی از قوانین محلی افغانستان اعطا کند.
با این وجود داشتن پایگاه از طرف هر کشوری که با افغانستان دارای قرارداد استراتژیک بسته و مصونیت سربازانش امری منتفی است. یعنی با توجه به همه فاکتورها و عواملی که در صحنه این امر وجود دارد باید گفت چه در داخل حاکمیت و چه خارج از حاکمیت افغانستان این نگاه وجود دارد که ایجاد پایگاههای امریکای یکی از عناصر پایه دار توسعه بیش از پیش ناامنیها در داخل افغانستان و بیرون از این کشور است. با این وجود چند سناریو را میتوان برای آینده این پایگاهها در نظر گرفت.
در سناریوی نخست گذشته از تعداد پایگاهها و همچنین تعداد نیروهای باقی مانده ایجاد پایگاهها در افغانستان انجام میگیرد و نوعی بازتولید ناامنیها در افغانستان ادامه مییابد. در سناریویی دیگری چانه زنیها بین کابل و امریکا در مورد پایگاهها و آینده پیمان امنیتی کابل و واشنگتن تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ادامه یاید و چانه زنیهاو امتیازهایی به دست میآید و سپس این امر بدون نتیجه پیگری میگردد.
در حقیقت همچنان رفتن و یا نرفتن نیرویهای امریکایی از افغانستان مطرح میباشد و افکار عمومی افغانستان هم به گونه دائم زیر فشار و مراقبت قرار میگیرد تا جایی که دو طرف نقطه قابل انعطاف افکار عمومی را یافته و یا بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کشور حرکتهایی جدیدی در مذاکره شروع میگردد و به نتیجه میرسانند.
در این سناریو در واقع وضع موجود تا زمان انتخابات ادامه مییابد. یعنی وضعیتی که هم افغانستان رنج میبرد و هم همسایگان مشکلات فراوانی را تحمل میکنند. جمع همه این رویکردها یعنی پیچیدهتر شدن وضعیت افغانستان و تداوم ناامنیها در کشور است. این در حالی است که بحث گفتگو با جریان افراط و رسمیت بخشیدن به جریان افراط هم از سوی حاکمیت و هم نیروهایی که دست به این رویکرد میزدند اشتباهی استراتژیک است.
منبع: فارس
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/451